مقالات

نقش روابط عمومی در دیپلماسی عمومی

 
بعد از جنگ جهانی دوم  دیپلماسی به معنای سنتی آن کارایی لازم را برای پیشبرد سیاستهای کشورهای توسعه طلب درنظام  جدید جهان ، نداشت. به همین دلیل برای اولین باردرسالهای دهه شصت میلادی، آمریکاعرصه دیپلماسی عمومی را به جنبه های جدیدی از فعالیت های روزمره دیپلمات های خود افزود و برای اجرایی شدن آن بخشی تحت عنوان Public Diplomacy  در وزارت خارجه آمریکا بوجود آمد.
 
« بنابرمطالعات کتابخانه کنگره آمریکا درمورد برنامه‌ها و فعالیتهای فرهنگی بین المللی که برای ارائه به کمیته روابط خارجی سنای آمریکا تهیه شده است اصطلاح دیپلماسی عمومی ‌‌اولین باردرآمریکا ودرسال 1965 توسط ادموند گولیون Edmund Gullion رئیس مدرسه حقوق ودیپلماسی فلچر Fletcher در دانشگاه  تافت Tufts و همراه با تاسیس مرکز ادوارد مورو  Edward R Murrow برای دیپلماسی عمومی‌  به کارگرفته شد. این مرکزدریکی ازاولین بروشورهای خود دیپلماسی عمومی را تأثیرگذاری بر نگرشهای عمومی ‌‌برای شکل دهی واجرای سیاستهای خارجی وشامل ابعادی ازروابط بین المللی میداند که فراترازدیپلماسی سنتی است. ایجاد افکارعمومی‌ ‌بوسیله دولتها درکشورهای دیگر، تعامل گروههای خصوصی ومنفعتی یک کشور با نظایرشان درکشوردیگر، گزارش مسائل خارجی وتأثیر آن برسیاست، ارتباط میان ارتباط گران حرفه‌ای مانند دیپلماتهاوخبرنگاران خارجی وفرایند ارتباطات بین فرهنگی از جمله‌ این ابعاد است. برمبنای این دیدگاه دردیپلماسی عمومی ،محوریت با جریان فراملی اطلاعات و عقاید است [1]
 
 موضوع اصلی دیپلماسی عمومی در جهان؛ تنها برقراری ارتباط بین دیپلمات های کشورها نبود ، بلکه از سطح ارتباط میان دست اندرکاران حوزه سیاست خارجی فراتر رفت و محدوده عمومی تری یافت .
 
 در وهله اول  دیپلمات ها در اجرای  آنچه که دیپلماسی عمومی خوانده می شد  به سراغ نخبگان  جامعه محل ماموریتشان رفتند. این نخبگان از میان هنرپیشگان معروف، ورزشکاران برجسته، دانشجویان و اساتید عالی رتبه دانشگاه ها ، روزنامه نگاران حرفه ای و شناخته شده ، انتخاب شدند.
 
بر اساس یکی از اصول دیپلماسی عمومی نخبگان به دلیل تاثیر عمیق و پایداری که بر بدنه جوامع انسانی دارند مورد توجه قرار می گیرند تا از طریق آنها بتوانند در جوامع هدف جریانی سازی لازم را برای  تامین منافع ملی کشور متبوع خود بوجود اورند. .
 
در سالهای پس از دهه 90 میلادی و پیان جنگ سرد این عرصه  باز هم گسترش یافته و بر اساس تئوری جوزف نای نظریه پرداز امریکایی قدرت نرم را نیز شامل شد. بر این اساس  ارتباط دولتمردان یک کشور با توده های مردم موضوع دیپلماسی عمومی شد و حضور در مجامع هدف ، از طریق وسایل ارتباط جمعی با برقراری ارتباط با افکار عمومی کشورها و تشریح دلایل اتخاذ سیاستی خاص و توجیه و تبیین  عملکرد آن سیاست برای افکار عمومی از اهداف و وظایف اصلی دیپلماسی عمومی مطرح شد . بطوریکه هم اکنون کشورها برای پیگیری اهداف و برنامه های خود در جامعه هدف و تاثیر بر مغزها و قلب های افکار عمومی از حداکثر توان خود استفاده می کنند و سرمایه گذاری های عظیمی در این حوزه انجام می دهند..
 
ابعاد دیپلماسی عمومی گاهی چندان گسترده می شود که دست اندرکاران آن متهم به دخالت آشکار در سیاست های کشور پذیرنده می شوند ، به عنوان مثال ارتباط با احزاب کشور مقصد یا اقدام به نفع یک گروه یا به زیان گروهی دیگر در آن کشور از جمله مواردی است که به دخالت تعبیر می شود.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.